لوکاس واکاماتسو هنرمند برزیلی است که اخیرا مشغول به تحصیل طراحی گرافیکی در شهر باورو است. تصویرگری های او عمیق و با جزئیات هستند و دارای ترکیبی از هیپنوتیزم و فریبندگی شکل ها است.
با لوکاس واکاماتسو مصاحبه می کنیم تا آشنایی بیشتری با آنچه در کارهایش به او انگیزه می دهند پیدا کنیم.
لطفا کمی در باره شروع کارتان برای ما توضیح دهید.
خوب، نام من لوکاس واکاماتسو است. من در برزیل در شهر کوچک جاکاری نزدیک سائو پائولو به دنیا آمدم و اکنون در شهر بائورو که پنج ساعت با سائوپائولو فاصله دارد زندگی و تحصیل می کنم. بدین دلیل به این شهر آمدم که دانشگاهم اینجا بود. من در رشته طراحی گرافیکی در دانشکده یونسپ درس می خوانم. من طراحی می کنم بدین دلیل که مانند هوایی که تنفس می کنم به آن احتیاج دارم.
چه چیزی باعث شد به تصویرگری دیجیتال علاقمند شوید؟
از وقتی با طراحی آشنا شدم به آن علاقه پیدا کردم. وقتی طراحی می کشم احساس آرامش می کنم. مثل نفس کشیدن برای من ضروری است.
بزرگترین درسی که در باره خلاقیت در دوران تحصیل یاد گرفتید چه بود؟
خلاقیت... مثل این است که عاشق یک روح آزاد باشید که نمی توانید هر وقت بخواهید آن را داشته باشید. او گاهی متعلق به شما است و گاهی در تاریکی ها ناپدید می شود و شما نمی توانید آن را کنترل کنید. فقط باید به این شیوه زندگی عادت کنید و وقتی با شما است حداکثر لذت را از آن ببرید.
کدام هنرمند تاثیر بیشتری بر شما داشت؟
متاسفانه نمی توانم همه هنرمندانی که بر من تاثیر گذاشتند نام ببرم زیرا نام همه را به خاطر ندارم. البته نام چند نفررا نمی توانم فراموش کنم.
اسکاتی یانگ که اولین هنرمند تاثیر گذار بر من بود. وقتی اولین بار طراحی هایش را دیدم عاشق آنها و سبک کاری اش شدم. شیوه ای که کاراکترهایش مانند بت من، اسپایدر من و یا گرگینه را می کشید برایم بسیار جالب بود.
مایک میگنولا ( خالق هل بوی) تمام کارهایش را دوست دارم. طراحی های ساده و ایده هایش و تمام کارهایش برای من جالب هستند. او یکی از تاثیر گذارترین هنرمندان برای من است.
روش خاصی برای کارهایتان دارید؟ خلاقیت هنری شما به چه صورت است؟
روش خاصی برای کار ندارم. هر شیوه ای را که فکر می کنم برای یک کار مناسب است انجام می دهم. گاهی ایده ها خودشان به ذهنم می رسند و گاهی خودم به سراغشان می روم. نمی توانم به سادگی ان را شرح دهم بدین دلیل که بیش از حد با تفکر ذهنی ام ارتباط دارد اما شیوه ای است که از آن استفاده می کنم. من روند خاصی را دنبال نمی کنم و استاندارد ویژه ای ندارم. به شیوه ای که لازم است پیش می روم.
زمانی که طراحی نمی کنید چه کاری انجام می دهید؟
دوست دارم کارهایی که مرا از نگرانی آزاد می کند و به من آرامش ذهنی می دهد انجام دهم. دوست دارم برای دوستانم آشپزی کنم ودر حالی که نوشیدنی خنک می خورم دستورغذا و مزه های جدید را امتحان کنم.
چه نصیحتی به همکارانتان دارید؟
مدتها پیش که اولین کلاس طراحی را می گذراندم یکی از استادانم لوئیز ویلارینهو به من گفت: " دنبال شیوه طراحی نباش. او خودش تو را پیدا می کند."