نیکولای ورونتسوف کارتونیست اهل اودوزنیک پترزبورگ است.عمویش کولیا ورونتسوی طراح کتاب های کودکان بود که در باره خلق شخصیت های کارتونی اش می گوید: " من شخصیت های کتاب هایم را از کارتون های کودکان و اشعار طنز آمیز به وجود می آورم."
نیکولای ورونتسوف در پروژه سنت پترزبورگ یکی از جالب ترین شخصیت های کارتونی اش را خلق کرد که با کمک یکی از هنرمندان شهر" نوا ریور" بود که از روی شخصیت آستریکس شخصیت کارتونی " اسب خواننده " را ساخته بود که شخصیت کارتونی با طراحی های طنز آمیز بود.
- نیکولاس ایده این شخصیت را از کجا پیدا کردید؟
این شخصیت با دیدن شخصیت کارتونی کالایکانیا-مالایکانیا به ذهنم رسید. گاهی در خواب یا رویا جزئیات آن به ذهنم می رسید اما تا از تخت بلند می شدم و روفرشی هایم را می پوشیدم همه آنها از ذهنم ناپدید می شدند. گاهی فکر می کنم نباید وقت را برای پوشیدن روفرشی هایم تلف می کردم.
- برای خلق یک شخصیت کارتونی چه زمانی را صرف می کنید؟ دو یا سه ساعت؟
برای خلق شخصیت کارتونی چند ساعت را صرف می کنم اما اخیرا تمام وقتم را صرف خلق و طراحی کتابهای کودکان می کنم و شخصیت های زیادی را با جزئیاتشان در ذهن دارم. گاهی برای خلق یک شخصیت تازه باید چند روز فکر کنم و گاهی واقعا خسته می شوم اما خستگی لذت بخشی است.
- چگونه شخصیت درست را پیدا می کنید؟
دیدن هر شکلی به من ایده تازه می دهد. ابزار مورد علاقه من مداد و پاک کن است. مداد وزیوکانیا و یک ورق کاغذ مفهوم اصلی را برای من دارد اما من " کارتونیست هستم که شکل برایم بسیار مهم است. من به شکل و فرم بسیار اهمیت می دهم و به کارتونیست هایی که به شکل اهمیت نمی هند و شخصیت هایشان را یک شکل و در یک مکان دائما می کشند و فقط علامت و امضایشان را عوض می کنند چندان پشتیبانی نمی کنم.
- همسر و پسرتان نسبت به کارهایتان چه نظری دارند؟
من به تنهایی در اتاقی می نشینم و کار می کنم. عادت دارم فقط گربه ام در اتاق باشد و روی صندلی لم دهد. اما بدبختانه او هم به تازگی از دنیا رفته است.
- چه بلایی سر طراحی هایتان که تائید نمی شوند می آید؟
همه این طراحی ها را در آرشیو می گذارم اما برخی از این طراحی ها خوش شانس تر هستند و مورد قبول مردم قرار می گیرند و گاهی حتی تجدید چاپ هم می شوند. بقیه آنها را به شکل فولدر جمع آوری می کنم و آه غمگینی می کشم.
- گاهی در خلق شخصیت کارتونی تان تجدید نظر می کنید؟
گاهی کارتو.ن های قدیمی ام را بیرون می آورم و نگاهی به آنها می اندازم و تغییری در آنها ایجاد می کنم. اخیرا یکی از کارهایم ( 80 سالگی قرن بیستم) را که در روزنامه لنین اسپارکس چاپ شده بود تغییراتی دادم و در کتاب شعر کودکان ایگور شوچوک " رکاب برای یک خیار" به شکل کارتون در آوردم که کار طنز جالبی از آب در آمد.
- شما سبک تصویری خاصی دارید. حتی برخی از این کارتون ها ( مثلا شخصیت میکولا) ارزش امضای شما را ندارند. حدس می زنم مداد خودش ان را خلق کرده است نه شما! به هر حال پیدا کردن سبک شما در برخی کارتون هایتان سخت است؟
برایم جالب است که می شنوم سبکی سبک خاص من است. سبک من -فکر می کنم سبک های مختلف کارتونیست ها را گرد آوری کردم و سبک ویژه خودم را به وجود آورده ام. سبک های مختلف را داخل دیگ بزرگی ریخته ام و همه را با هم پخته ام و هنگام پخته شدن مواد خوشمزه ای هم به آنها اضافه کرده ام و غذای خوشمزه ای از آب در امده است. سبک هنرمندانی مانند ژان جکس، سمپه، رونالد سیرل، فرانک شایدیک، جری سالامون، متی کوت، هیلاری متس، پریت پارن، لئونید تبشکوف، موری کوناس، هرمن اوگورنیکوف، آندره فرانکوین، زب( فیلیپ چاپویس)، آلبرت دوبویس، آندره فرانسوا، جان موریس بوش، جورج بوت، گری لارسون و چندین هنرمند دیگر که همه در یک حد روی من تاثیر گذاشتند.
سبک من باز هم ترکیبی از سبک های مختلف است که با هم پخته شده و در ظرف سوپ ریخته شده است و حتی گاهی روی آن نیز مزه های تازه و مواد دیگر اضافه می کنم. گاهی قسمتی از آنها به قدری داغ است که مرا می سوزاند.
- به کدام سبک احساس نزدیکی بیشتری می کنید؟
من آثارم را کاملا صرف طنز و هجو کرده ام. همه کارهایم جوری به طنز وابسته هستند. حتی کارتون های سیاسی ام را به شکلی طنز آلود کشیده ام.و در آنها طنز و هچو می بینم و اکنون پس از سالها وقتی به آنها نگاه می کنم تائید می کنم که کمی تقلب کرده ام.
- اواخر دهه 80 و 90 اوج ترقی کارتون بود. کارتویست های خوب و با استعداد در روزنامه های سنت پترزبورگ بخش ویژه ای داشتند. شما کارتونیست دائمی روزنامه " ساعتهای داغ پترزبورگ" بودید و کارتون های شما یکی از جذاب ترین بخش روزنامه بود و هنرمند مشهوری در سنت پترزبورگ شدید. سوال من این است که به عنوان کارتونیست روزنامه چه چیزی یاد گرفتید؟
- این کار به من یاد داد که به سرعا کارتون بکشم زیرا زمان زیادی برای کشیدن و به چاپ رساندن آن نداشتم. دوم این که با احتیاط و سیاست کارتون هایم را بکشم. سوم این که از رنگ زیاد استفاده کنم تا امنیت کارهایم را بالا ببرم.
- در حال حاضر سفارش کمتری در زمینه کاریکاتور دارید؟ به عقیده شما امروز توجه به طنز کمتر شده است؟
این گونه سفارش ها کمتر شده. ادبیات پلانک، فیلم ها و تئاتر ها کاهش یافته است ومردم عادی در حال حاضر بیشتر شده اند تعداد افراد هوشمند کاهش یافته است. مردم قبلا اهمیت بیشتری به چنین چیزهایی می دادند. اکنون بیشتر به خوردن ، استراحت و خوش گذرانی اهمیت می دهند. کارتون ها می توانند به شکلی به مردم تصویری شاد، دو.ست داشتنی و کامل بدهند. اما مطمئنم که سبک پلانک مکس پلانک هنوز در اوج خود قرار دارد.
- از نظر شما ادبیات و شعر خلاق چیست؟
قبلا جوانانی را می دیدم که شعرهای عاشقانه می خواندند. به خاطر دارم در جو.انی اشعار مایا کاسکی " شما می توانید شبانه در فلوت بدمید" برای من بسیار چذاب بود. وقتی دیوید شعر آلکساند توکمایوف کرادسکی" من آنجا بودم" را خواند به سرعت به کتابخانه رفت و شروع به خواندن شعر سیدزکرسانوف" رویاهایی که مانند خزه پشت سرهم قرار میگیرند/ آیا من زنده ام/ به خاطر دارم او زنده بود..." کرد. به خاطر دارم پابلیچکوف در حال خواندن اشعار آندره تارکوفکسی بود که از جایش بلند شد و آنها را در دفترش نوشت. من اکنون بیشتر روی طراحی کتاب کودکان کار می کنم و برای آنها از اشعار گریگوری آسترو آرندی اوساچف استفاده میکنم. طراحی های جالب برای من طراحی های اولگ گریگورف است. در حال حاضر چهار کتاب طراحی کار کرده ام.
بدین دلیل همیشه تحت تاثیر قرار می گیرم. بیشتر آثار واقع گرایانه هستند که با آنها کمی عوامل تاثیر گذار اضافه کرده ام. گاهی به آنها بال و پر می دهم تا پرواز کنند. اشعار اولگ گریگورف برایم جالب هستند که " کسی ثابت کرده است که زمین چهار گوش است/ ساکت باش دیگران با آن کنار می آیند."
- شما طراحی کتابهای کودکان زیادی انجام داده اید. چگونه این کار را جالب و مهم از آب در آوردید؟
قبلا کارتونیست بودم و ارزو می کردم طراح شوم. شاید موفق نشده باشم هنرمند شوم اما باید بگویم طراح و کارتونیست شده ام. طر احی هایم در وهله اول برای کودکان و مادر بزرگها است. به هر حال من برای بزرگسالان راحت تر طراحی می کشم. چیزهایی را خلق می کنم و بعد چیزهایی را به آنها اضافه می کنم. کودکان شکلات، شکر و وانیل را دوست دارند و همچنین ویتامین و روغن ماهی باید به آنها داد. کتابهای کودکان باید تصاویر ارزشمندی داشته باشند. اما نوشته ها باید کمتر باشند. نقش هنرمند در این میان بسیار مهم است. ساموئل مارشاک را با طراحی های ولادیمیر لبه دوف به وجود آوردم وتصاویر را با هم ترکیب کردم.
- کتاب شما" پرنده کوچک اما مغرور" که در سال 1997 چاپ شد برنده جایزه اول مسابقه کتاب هنری مسکو روسیه شد. این کتابی یگانه است و تصاویر بسیار خنده دار و جالبی دارد در نتیجه اثری سمبلیک به وجود آورده است. به نوعی سبک طراحی مفهومی رسیدم و تصمیم گرفتم روی آن متن خنده دار بگذارید؟
وقتی کتاب را طراحی می کردم به پروژه خاصی فکر نمی کردم فقط تصاویر را می کشیدم. متن کتاب را با نکات گرافیکی تزیین کردم. البته متن ها کاملا از روی تصاویر بودند. چندان به مفهوم کتاب فکر نکرده بودم. از کار با کتابها لذت می بردم. از کشیدن این کتاب واقعا لذت بردم.
- یکی از هنرمندان سبک کلاسیک گفت دیر یا زود همه هنرمندان با هر سبکی باشند به طنز روی می آورند. اما شما از همان ابتدا کار با طنزرا شروع کردید کار شما دوگانه بود؟
کار من خلاقانه و دوگانه است اما از شعر گرفته تا طنز را در آثارم به کار می برم. به هرحال زمین گرد است . اگر به شعر روی نیاورید یعنی گرد بودن کره زمین را انکار کرده اید.
- شهری که در آن زندگی می کنید چه تاثیری روی شما داشت؟
سنت پترزبورگ شهری اسرار آمیز و جذاب است. اینجا با هنرمندان بسیار عالی آشنا شدم . این شهر به من شکل و شخصیت داده است. چیزهایی مانند پریشپال پتروگراد، نوسکی پروسپکت، اوهتا اسمیر، واسیلسکی و ... روی من تاثیر گذار بودند.
- همه چیز جالب و مانند کارناوال است اما سوال این است که من تحت تاثیر چیزهای زیادی قرار گرفتم اما شما هنرمندی هستید که دوست دارید آثار خنده دار بکشید و مردم را به خنده بیندازید؟
من خودم هرگز به این تصاویر نمی خندم. دوست دارم از این طراحی ها لذت ببرم. اخیرا به روزنامه نگاری از طریق آثارم علاقمند شده ام. با دیدن هریک از این طراحی ها لبخند بر لب می آورم.
اگر کارتونیست نبودید چه کاری انجام می دادید؟
شاید مهندس فیزیک می شدم اما خدا را شکر می کنم که کارتونیست شدم.