ایران کارتون:
مصاحبه با کامبیز در مبخش برای من و شما فرصتی است تا با ابعاد مختلف شخصیت هنری و اجتماعی برجسته ترین کاریکاتوریست ایران و یکی از بهترین کاریکاتوریستهای حال حاضر دنیا بیشتر آشنا شویم.
چرخش قلم او در که خود از آن به «رقص قلم » یاد میکند، نماد انگیزه و اشتیاقی پرشور و پختگی و استحکام استادی است مثل کامبیز درم بخش!
آثار وی در نشریات مختلف داخلی و خارجی از جمله نبل اشپالتر، دی سایت، لارپوبلیکا، لوموند، نیویورک تایمز و ... به چاپ رسیده است.
حاصل این گفت وگوی دو ساعته، مطالب بسیار مهم و جالبی است که خیل علاقه مندان به آثار او مشتاقند که بدانند. در پایان لازم است از حوصله استاد درم بخش در پاسخ به سوالات تشکر کنم.
چرا کاریکاتور؟
برای اینکه کاریکاتور جزء زندگی منه. من با کاریکاتور بزرگ شدم، ادامه دادم و تا الان به هیچ کاری به جز کاریکاتور فکر نکردم.
اولین کاری که ازتون چاپ شد؟
طرحی بود که در یک ماهنامه مربوط به ارتش چاپ شد. دو تا گروهبان بودند، درجه گروهبان ارتشی سه تا 8 و درجه گروهبان شهربانی سه تا 7 داشت و در حالی که هر دو گروهبان بودند، گروهبان ارتشی میگفت چون من سه تا 8 دارم و تو سه تا 7، توباید به من احترام بگذاری!
تاثیرگذارترین کاریکاتوریست بر آثارتون؟
(بوسک و شاوال ) هر دو از فرانسه
بهترین کاریکاتوریست خارجی و ایرانی؟
در این زمینه بهترین ها داریم. چون هر کاریکاتوریستی ویژگی های خاص خودش رو داره. اما برای نمونه، از خارجی ها در حال حاضر بارتاک
بهترین کاریکاتوری که تا به حال کشیدید؟
کارهای خیلی خوبی کشیدم. نمی تونم مثال بزنم!
بهترین دوست کاریکاتوریست ایرانی و خارجی؟
حسن کریم زاده و بارتاک.
اگر کاریکاتوریست نمی شدید؟
یا دکوراتور می شدم یا فیلمساز!
تفاوت کاریکاتور با جوک؟
جوک، طنز کلامی است ولی کاریکاتور، زبانی است که به هیچ زبان دیگری نمیشه اونو تعریف کرد!
تاکنون چه جایزه هایی را از آن خود کرده اید؟
مهم ترینش؟
اولین جایزه ای که گرفتم در مسابقه مونترال کانادا در سال 1968 با موضوع المپیک مکزیک بود که نفر ششم شدم. مهم ترینش هم جایزه بزرگ جشنواره یومیوری شیمبون ژاپن در سال 1998 می باشد. در آن دوره قبل از من در ایران فقط محسن دولو بود که یک جایزه خارجی گرفته بود!
سوژه ها چطور به ذهنتون خطور می کند؟
لازمه سوژ ه یابی، تداوم در دیدن آثار طنز تصویری و نوشتاری و حتی دیدن فیلم کمدی و کار زیاد است. ولی در کل، سوژه در سه حالت به ذهن خطور می کند:
الف) فکر کردن راجع به موضوع
ب) الهام شدن
ج) به صورت تصادفی و پس از خط خطی کردن
کاغذ!
تا به حال در اجرای یک سوژه به مشکل برخورد کرده اید؟
خیر، معمولا از کارهای ساخت و سازدار و شلوغ دوری می کنم. چون سبک کارم همیشه ساده، مختصر و مفید بوده است.
تا کنون به آموزش فکر کرده اید؟
آموزش کاریکاتور کار بسیار مشکلی است. به نظر من این یک موهبت الهی است که بعضی از انسان ها آن را دارند! ولی مقدماتی داره که می شه اون مقدمات رو حتی از داخل کتا بها پیدا کرد و یاد گرفت. اصل کار کوشش و تلاش زیاد و پرکار بودن است و استفاده از تجربیات دیگران!
با توجه به سوابق شما آیا نکته آموزشی هم برای شما باقی مانده است؟
بله! اصولا هنر، بالاخص هنر کاریکاتور هیچوقت به کمال نمی رسه. من هنوز هم می بینم کسانی هستند که بهتر از من کار میکنند، من هیچوقت از کارم راضی نیستم و همیشه سعی می کنم بیشتر و بهتر کار کنم.
رابطتون با خطوط چطوره؟
خطوط یکی از ارکان کاریکاتورهای من است. من به خط خیلی اهمیت می دهم.
اگر خطوط باب میلتون حرکت نکنند؟
بعضی از کارها رو حتی 10 بار می کشم تا خطی که دلم میخواد به وجود بیاید. تا از کاری راضی نباشم اون کار از زیر دستم خارج نمی شه.
خطهای شما استحکام بی نظیری داره؟ چطور به این استحکام رسیدید؟
فقط و فقط در نتیجه کار زیاد به وجود آمده، الگوهای من در این زمینه استاینبرگ و فولون بوده اند که همیشه به من در اجرا ایده می دادند و فهمیدم که خط باید ساده و مستحکم باشد.
در مصاحبه ای از شما دیدم که گفته بودید زبانی را برای کشیدن کاریکاتور اختراع کرده اید؟
این اختراع من در یک کتاب 200 صفحه ای به زودی چاپ می شه و در حال حاضر مشغول تکمیلش هستم. به صورت کلی باید بگم پس از تحقیقات زیاد به طرحی رسیدم که می شه به وسیله حروف لاتین اشخاص یا اشیا رو به صورت کاریکاتور در بیاریم.
شیوه رنگ آمیزی شما منحصر به فرد است در این رابطه توضیح دهید؟
رنگ آمیزی رو در خارج از کشور شروع کردم. چون مطبوعات اونجا بیشتر از کارهای رنگی استفاده می کردند و کارهای من که سیاه و سفید بود بیشتر اوقات چاپ نمی شد. به همین دلیل از سال 1980 رنگ آمیزی رو شروع کردم و برای این کار تصمیم گرفتم برای خوم سبک و شیوه ای خاص داشته باشم. به همین دلیل پاستل گچی رو با تیغ تراشیدم و پودر به دست آمده رو با پنبه روی کاغذ مالیدم و در جاهایی که به نور و سفیدی احتیاج داشتم از پاک کن استفاده می کردم. جالب این که این هم یک کشف هست که با یک متریال ارزان این نتیجه حاصل می شه. حتی بسیاری از کاریکاتوریست های بزرگ دنیا از من می پرسیدند که از ایربراش استفاده می کنی؟ ولی وقتی براشون توضیح می دادم، تعجب می کردند. در واقع با این از پاستل زبر و خشن، یک کار لطیف و جدید ساختم.
نظرتون راجع به پاک کن؟
به هر حال چی مورد استفاده ای است، که من در اوایل کارم خیلی بیش تر به آن احتیاج پیدا می کردم. ولی الان نیازم به آن کمتر شده. الان چیزی حدود ده هزار طرح دارم که مستقیما روی کاغذ و حتی بدون مداد اجرا کردم و برای رسیدن به این مرحله خیلی زحمت کشیدم.
کاریکاتوریست چقدر باید به روز باشد؟
بستگی داره، اگر کاریکاتوریست مطبوعاتی باشه باید به طور مداوم به روز باشه. ولی کاریکاتور، روز، تاریخ مصرف داره و پس از مدتی به فراموشی سپرده می شه. به همین دلیل همیشه دنبال سوژه هایی هستم که تاریخ مصرف نداشته باشه، مثل فیلم های چارلی چاپلین که هنوز هم پس از گذشت سال ها باهاشون می خندیدیم و گریه می کنیم.
ویژگی های یک کاریکاتور خوب؟
ساده باشه، پیامش رو خیلی راحت و سریع به بیننده منتقل کنه. بدون شرح باشه و بتونه با تمام مردم جهان ارتباط برقرار کنه.
چطور میشه کامبیز درمبخش شد؟
نام کامبیز درمبخش رو پر کار بودن به وجود آورده. من همیشه سعی می کنم بهتر از روز قبل باشم. چون این اسمی است که مردم سال ها باهاش در ارتباط هستند. بسیاری از کاریکاتوریست های خیلی خوب هستند که به دلیل کم کاری ناشناخته باقی می مانند. یکی از دلایل موفقیت من اینه که خیلی پرکار هستم.
شما همیشه خودنویسی همراه دارید که به دلیل کار زیاد صیقلی شده، چطور این اتفاق می افته؟
شما هر وسیله ای که بخرید در اوایل، کار با اون سخته ولی در اثر کار زیاد معایب و محاسن اون رو کشف می کنید و می تونید خیلی نرم و روان با اون کار کنید. من اسم حرکت قلمم بر روی کاغذ رو گذاشتم «رقص قلم!»
اگر قلمتون گم بشه؟
چاره ای ندارم جز اینکه دوباره از اول شروع کنم. البته کارهای رنگی من تماما با مداد کار شده. اگر مقداری مداد رو روی کاغذ فشار بدهیم همان حالت قلم به دست می آید. حتی آیدین آغداشلو وقتی کارهای رنگی من رو دید گفت با چه قلمی کشیدی و من گفتم همش رو با مداد کشیدم! خیلی تعجب کرد.
چقدر طول می کشه تا قلم جدید، خط های دلخواه رو بهتون بده؟
دو سه ماه!
از مینیاتورهای سیاهتون بگید؟
مینیاتورهای سیاه رو در رژیم گذشته کشیدم، که مخلوطی بود از نقاشی سنتی و طنز سیاه! در اون دوره همه این انتقاد رو از من داشتند که آثار تو متاثر از آثار غربی هاست. من هم برای اینکه اثبات کنم اینطور نیست، مدت دو سال روی مینیاتورهای ایرانی تحقیق کردم. ویژگی مینیاتور، دو بعدی بودن و نداشتن پرسپکتیو است و در مینیاتور بیش از 95 % آدم ها نیم رخ هستند. پس از تحقیق، مینیاتور رو با طنز سیاه ادغام کردم و انتقادات خودم رو به طرز هوشمندانه و ظریفی در آثارم ارائه دادم که یک کار تماما سیاسی بود. در مینیاتور ایرانی، جایگاه شاه در وسط تصویر و بزرگتر از بقیه است، ولی من در یکی از آثارم در وسط تصویر یک سری دل و روده به جای شاه کشیدم که فقط میخورد و دفع میکرد و دیگران هم فقط به او خدمت می کردند. یا در مینیاتورها روی دست شاه عقاب می کشیدند. ولی من به خاطرنشان دادن غرب زدگی شاهان ایران و زیر سلطه بودن آن ها توسط آمریکا، روی دست شاه ایران یک «دانل داک » کشیدم!
چی شد که به فکر انیمیشن کردن آثارتون توسط پسرتون افتادید؟
چون پسرم درس این کار رو خونده و میتونه افکار من رو زنده نگه داره و به دیگران منتقل کنه. من وقتی فیلم های انیمیشن رو می دیدم همیشه آرزو
می کردم که چرا من این کار رو نکنم چون حتی می دیدم کاریکاتوریستهای بزرگی مثل توپور، بوسک و یا موردیلو آثارشون رو به شکل انیمیشن هم ارائه می کنند. اما متاسفانه تاکنون هیچ یک از انیمیشن سازهای بزرگ کشور در این رابطه به من مراجعه نکرده اند. من ایده هایی دارم که می تونه به صورت انیمیشن حتی وارد بازارهای جهانی هم بشوند! چون عامه مردم روزنامه خوان نیستند و بیشتر تلویزیون می بینند یا به سینما می روند.
وقتی پسرم چند نمونه از آثارم را به صورت انیمیشن درآورد، دیدم که از انیمیشن های دیگر چیزی کم ندارد، چون درون آن فکر و ایده ای بکر نهفته بود. در این جا از مسئولین تقاضا دارم به من کمک کنند تا بتونم تمام ایدههامو به صورت انیمیشن دربیارم. حتی می شه این ایده ها رو برای هدف های بهتر و آموزشی به کار گرفت. من دیگه پیر شدم. خیلی از دوستانم از دنیا رفته اند. مگر من چقدر دیگر عمر می کنم! بسیاری از ایده های من هنوز دست نخورده باقی مونده!
تا کنون در چند نمایشگاه شرکت داشتید؟
تعداد نمایشگاه هایی که داشتم از دست خودم خارج شده! شاید بیش از 60 نمایشگاه، ولی از وقتی به ایران آمدم نمایشگاه های متعددی برگزار کردم.
تا به حال از خودتون ناامید شدید؟
نه، اصلا! حسی که در من وجود داره اینه که همیشه و در هر شرایطی امیدوار بوده ام و همیشه گفتم انشاءالله درست می شه.
از آثارتون چطور؟
خیر، کارهام منو زنده نگه داشته. اگر این کار را نداشتم سا لها قبل دیوانه شده بودم. من با کارهام سرگرم هستم.
خانه کاریکاتور؟
روز اولی که اسمش رو در مطبوعات فارسی زبان خارج از کشور دیدم بسیار خوشحال شدم و گفتم کاریکاتور هم صاحب خانه شد. این قدر خوشحال شدم که یک سری از کتابهای گرانقیمت و باارزشم رو از آثار موردیلو، کینو و استدمن توسط آقای علی دیواندری که عازم ایران بود به خانه کاریکاتور هدیه کردم( هرگز به دست خانه کاریکاتور نرسید!). وقتی هم به ایران اومدم خانه کاریکاتور استقبال بسیار خوبی از من کرد و من همیشه خاطره خوبی از خانه کاریکاتور دارم. آقای شجاعی هم همیشه از من به خوبی استقبال کرده و به من احترام گذاشته. واقعا ممنونم. خانه کاریکاتور کارشو داره به خوبی انجام می ده.
مخصوصا با برگزاری دوسالانه ها، واقعا جایگاه خوبی برای کاریکاتور ایران در سطح بین الملل به وجود آورده. وقتی من کاتالوگ معتبرترین جشنواره های بین المللی را می بینم و با کاتالوگ دوسالانه کاریکاتور تهران مقایسه می کنم می بینم چند سر و گردن از اونها بالاتره! در اون سال ها وقتی من در موزه گابروو نمایشگاه داشتم یک گروه توریست به دیدن آثار من آمدند. وقتی بازدیدشون تمام شد با تعجب گفتند ما اصلا نمی دونستیم ایران کاریکاتوریست هم داره! اون هم با این کیفیت بالا!
به نظر من اگر کیهان کاریکاتور و خانه کاریکاتور نبود، کاریکاتور ایران هنوز هم در دنیا ناشناخته بود. یادم میاد ما برای پیدا کردن آدرس خیلی از جشنواره ها هم مشکل داشتیم!
این جمله درسته که می گن شخصیت آثار کاریکاتوریست ها شبیه خودشونه؟
از نظر تصویری خیر! ولی از نظر روحی درسته.
نظرتون راجع به کار مطبوعاتی؟
به هر حال پایگاه کاریکاتور از ابتدا مطبوعات بوده و باعث تاسف است که ما اکنون دو سه نشریه طنز بیشتر نداریم. در حالی که در کشوری با 70 میلیون جمعیت به نشریات بیش تری در این زمینه احتیاج داریم.
کدام بخش از زندگیتون شبیه کاریکاتوره؟
تمام زندگیمون شبیه کاریکاتوره. در خیابان که حرکت می کنیم کاریکاتورها رو یکی پس از دیگری می بینیم! ولی کاریکاتوریست ها زودتر می بینن!
داشتن روحیه طنز برای کاریکاتوریست ها چقدر مهمه؟
جوهر اصلی کاریکاتور، طنزه! کاریکاتور بدون طنز می شه تصویرسازی! متاسفانه اغلب کاریکاتوریست های ایرانی تکنیک و زیبایی کار رو به سوژه ترجیح می دهند!
بزرگترین آرزو در عرصه کاریکاتور؟
آروزم اینه که تمام آثارم منتشر بشه و به دست جوونها برسه. خیلی ها دوست دارند کارهای ما رو ببینند و در موردش تحقیق کنند!
بزرگترین آرزو در زندگی روزمره؟
دوست دارم در ایران همیشه صلح، صفا و صمیمیت باشه و همه راحت در کنار هم زندگی کنند.
دوست دارید آخرین کارتون چه موضوعی داشته باشد؟
مثل همیشه، آرام، لطیف و شاعرانه باشه!
سئوالی هست که دوست داشتید از شما می پرسیدم و نپرسیدم؟
تقریبا همه سوالها رو پرسیدید.
جمله آخر؟
امیدارم کاریکاتوریست های ایرانی جایگاه اصلی خودشون رو در سطح جهان پیدا کنند، که لازمه اش کار و کوشش فراوانه