ایران کارتون:
آنجل بولیگان کوربو متولد ۱۰ می ۱۹۶۵ در لوس بانوس هاوانای کوبا است و در سال ۱۹۸۷ از رشته هنرهای پلاستیک فارغ التحصیل شده است. او سال ۱۹۹۲ به کشور مکزیک مهاجرت کرد و هم اکنون در مکزیکوسیتی زندگی می کند. او سالهاست که کاریکاتوریست و مدیر هیئت تحریریه روزنامه ال یونیورسال است. بولیگان به صورت مستمر با مجلات طنز کونوزو ماس و ال چاموکو همکاری می کند. آنجل بولیگان رئیس آژانس کارتون کلاب مکزیک و عضو بین المللی سندیکای کارتونیست های ایلات متحده آمریکا می باشد. او تا کنون ۱۵۵ جایزه بین المللی از کشورهای مختلف از جمله بلغارستان، ایتالیا، کوبا، پرتغال، پرو، ایران، ترکیه، برزیل، کلمبیا، چین و یونان، مکزیک، هند، برزیل، دانمارک و ... دریافت کرده است.
چندی پیش با جیسن سیلر گفت و گویی داشتیم و او تایید کرد که هزینه هایی که برای کارتون یا کاریکاتور به طراح پرداخت می شود به گونه ای نیست که بتوان به راحتی زندگی را گذراند و فقط با کار فراوان می شود این خلع مالی را تا اندازه ای رفع کرد! شما به عنوان هنرمندی که در مکزیک ساکن هستید چقدر از وضع مالی خود راضی هستید و راه حل این مشکل را چه می دانید؟
فکر می کنم حق با جیسون سیلر بوده. دستمزد یک کارتونیست معمولا برای ساختن یک زندگی خوب کافی نیست. کارتون همچنان نزد بسیاری به عنوان یکی از هنرهای کوچک و فرعی تلقی می شود و حالا این مسئولیت به عهده ماست. که خلاف آن را ثابت کنیم. من این مسئولیت را اینگونه می بینم که باید همواره کیفیت کارمان را مستقل از میزان دستمزدی که دریافت می کنیم در بالاترین سطح نگه داریم. منظور من این است که برای کاری که دستمزد اندکی دارد همان میزان از دقت و توجه را خرج کنیم که برای کاری با دستمزد بالاتر به کار می بندیم.
من همیشه اینطور فکر می کنم که باید به خودمان احترام بگذاریم و رفته رفته میزانی از دستمزد را طلب کنیم که استحقاقش را داریم. در مکزیک مثل بسیاری دیگر از کشورها وضع پرداختی به هنرمندان چندان وضع مساعدی ندارد و یک هنرمند مجبور است برای دریافت وجهی مناسب، در چندین پروژه و جریان به طور همزمان همکاری کند.
خانواه و اهمیت آن در شما بسیار مورد توجه قرار می گیرد. روزهای کودکی و خاطراتتان از خانواده تا چه میزان در آثار شما تاثیر داشته است؟
خانواده ریشه شما و بنیاد رشد شماست. من کودکی متواضعانه ای را در کوبای زیبا داشته ام، رشد من توام با عشق به طبیعت، خانواده، سلامتی و برخورداری از تحصیلاتی شاد و مفرح بوده است. امروز هم گاهی بر می گردم به خاطرات زییا و معصومانه ای که در کودکی داشته ام و به این فکر می کنم که چگونه سعی می کردم با استفاده از هنر با بی عدالتی، طمع و نابرابری جاری در جهان مبارزه کنم.
چگونه به سمت کارتون کشیده شدید و چه چیزی این علاقه را در شما ایجاد کرد؟
مانند بسیاری دیگر از بچه ها، من مشتاق نقاشی کشیدن بودم اما خوش شانسی من اینجا بود که در سن آنتونیو دپلوس بانیوس متولد شدم، شهری کوچک در کوبا که به واقع کارتون بخشی از تاریخ و هویت آن را تشکیل می دهد. می دانید که این شهر محل برگزاری رقابت های جهانی موزه طنز بوده و هست.
مجموع این آگاهی ها و دانشهای محیطی سبب شد که که من تصمیم بگیرم این حرفه را برای تمام عمرم انجام دهم. باید اضافه کنم که من از ابتدا شوق فراوانی برای جستجوی محیط اطراف و بیان احساساتم از این محیط در قالب تصاویر داشته ام. از این رو کارتون را مدیومی یافتم که به خوبی توان انتقال پیام های عاطفی ما را در قالب طنز دارد.
شما از کشور خود مهاجرت کرده اید و بیشتر وقت خود را در مکزیک سپری می کنید.حتی در آثارتان هم این موضوع و همدردی که با آنها دارید کاملا حس می شود. مهاجرت چه تاثیراتی بر زندگی شخصی و کاری شما گذاشته است؟
به نظر من در مهاجرت کردن مزیتی نهفته است. وقتی که شما به کشوری می روید که زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متفاوتی با میهن شما دارد، شما همیشه این شانس را دارید که با پدیده ها و مواردی بدیع و نوین مواجه شوید. درست همان پدیده هایی که برای هنرمندان ساکن آن سرزمین تبدیل به چیزهایی عادی و رایج شده و به عبارت دیگر قادر به دیدن آنها نیستند. پس من در اینجا نقش یک مشاهده کننده را ایفا میکنم و فکر می کنم تجربیاتم بیان کننده حقایقی باشند که از آنچه در تلویزیون و اخبار می بینیم بسیار به واقعیت نزدیک تر است.
از این گذشته مکزیک کشوری سرشار از نمودهای تاریخی و فرهنگی که به حیات و رشد من به عنوان یک هنرمند کمک بسیار زیادی کرده است.
شما با چه معیارهایی آثار دیگر کارتونیست ها را مشاهده می کنید و برای شما تکنیک اجرایی در اولویت است یا ایده اثر؟
در جهان کارتونیست های بزرگ بی شماری وجود دارد؛ برخی از آنها آرتیست های بزرگی هستن و برخی ایده های فوق العاده ای دارند و برخی از هر دو نعمت برخورداند به نظر من کارتونی خوب است که بتواند تعادلی مناسب میان فرم و محتوا برقرار کند. شکل یک کارتون نمی بایست یک محصول بسیار پرداخت شده و تکنیکی باشد، مگر آنکه محتوای درونی آن چنین چیزی طلب کند.
در بسیاری از موارد، سادگی بزرگترین راه رسیدن به زیبایی است و باقی مهارت اینجاست که بدانیم کجا باید عناصر ساز را قرار دهیم و چگونه نکات مهم را موکد کنیم تا پیام ما منتقل شود، همه این موارد نهایتا منجر به شکل گیری تعادلی می شوند که کلید دستیابی به یک کارتون خوب است.
آیا برای رسیدن به ایده ای که برای شما قابلیت اجرا و ارائه داشته باشد، مراحل از پیش تعیین شده و طبقه بندی شده ای را دارید؟
من خود را در زندگی غرق کرده ام، به شهرهای متفاوت رفته ام، به کشورهای متفاوت سفر کرده ام و ایده های بکری را شکار کرده ام و باید اذعان کنم که ایده هایم بسیار بیشتر از آن هستند که زمان کافی برای پرداختن به آنها داشته باشم.
من فضایی روزانه در روزنامه مکزیکی یونیورسال دارم که اسم این ستون «اسپخو» است. در این ستون با استفاده از مرکب من ایده هایی که روزانه از جریان زندگی شکار می کنم، ارائه می دهم.
شما به عنوان داور نیز در جشنواره ها حضور دارید. نظرتان در مورد این مسئولیت سنگین چیست و با چه دیدگاهی آنها را ارزیابی می کنید؟
به تبع آنچه پروژه جهانی سازی خوانده می شود و طی آن می بینید که همه چیز به ما در قالب کپسول های تبلیغاتی متحد الشکل ارائه می شود و اخبار و اشکال اطلاع رسانی مشابه تمام دنیای ما را فرا گرفته، به نظرم بدیهی است که همین مسائل به حوزه کارتون هم نفوذ کند. دشواری مهم کار یک هنرمند این است که ارائه دهنده چیزی بدیع باشد و عنصری متفاوت را در اثرش ارائه دهد.
به نظر من در عصر حاضر این امر دشوار اما ممکن است. پس به نظر من پاسخ اینجاست که زمانی که شما از درونمایه ای نو و در عین حال پرداختی دقیق شگفت زده می شوید، باید به احساس خود اعتماد کنید و به این اثر رای بدهید.
در ورکشاپ هایی که برای علاقه مندان به کارتون و کاریکاتور برگزار می کنید چه مباحثی را مطرح می کنید و فکر می کنید چگونه می توان برنامه ای مفیدتر در مورد آثارتان به آنها ارائه دهید؟
به نظر من مهم ترین نکاتی که کارتونیست های تازه کار باید بیاموزند، نور، سایه، آناتومی، تناسب، پرسپکتیو، زوایای ترکیب بندی، رنگ و چیزهایی بنیادین و اساسی از این دست هستند. اما در کنار اینها داشتن اطلاعات کافی درباره هنر، سیاست و جهانی که در آن زندگی می کنیم هم بسیار مهم است.
من شیفته بازی کردن با پرسپکتیو و زوایای پیچیده هستم. همانطور که گفتم این اشتیاق برگرفته از کارکرد دوربین است که من همواره آن را تصور کرده و به زوایای متفاوت اثرم الصاق می کنم. دستهای بزرگ و سرهای کوچک و چهره های گروتسک وار بخشی از هویت کاری من هستند و البته بازیگوشی مورد علاقه من در هنگام خلق اثر هستند.
چه موضوع هایی دغدغه اصلی شما می باشد؟ سیاسی یا اجتماعی؟ ریشه این علاقه در کجاست؟
به نظر من اینکه نگاه ما معطوف به خودمان باشد و بتوانیم نوعی از آگاهی و توانش اجتماعی را در خود بپروریم، امر بسیار مهمتر از انتقاد از چهره های سیاسی است. من همیشه به اخبار سیاسی جهان و محیط و پیرامونم از طریق رسانه های خبری سرک می کشم، اما حقیقت این است که بسیاری از ایده هایم را از زندگی شخصی خودم، دوستانم، خانواه ام و انسان های پیرامونم برداشت می کنم. موضوعات از جمله بحران مصرف گرایی، فن آوری های جدید، تحریف واقعیات از طریق رسانه ها، فساد، تندروی های سیاسی و مذهبی، آلودگی محیط زیست، طمع و زیاده خواهی، روابط و نتایج زندگی مدرن، اینها درونمایه هایی تکرار شونده در آثار من هستند. طنز سلاحی است که با نشانه گرفتن لبخند، مغز و اندیشه را تغذیه می کند.
شما در طراحی و اجرا بسیار زبردست هستید، اما از اینکه چهره شخصیت ها را به تصویر بکشید پرهیز کرده اید و اصلا خود را وارد حیطه کاریکاتور چهره نکرده اید، دلیل خاصی برای این موضوع دارید یا کارتون را به آن ترجیح می دهید؟
شاید به این خاطر کمتر کاریکاتورهای چهره و طنزآلود کشیده ام تا بتوانم به کار اصلی ام که تصویرسازی برای مقالات است، بهتر رسیدگی کنم. زمانی که شما می خواهید نظر خود را در اثری بگنجانید همواره مجبور نیستید که کاریکاتوری از شخصیت های سیاسی محل زندگیتان بکشید. من دوست دارم به همه جای دنیا سرک بکشم.
کارتونیست ها در عرصه کمیک استریپ مطبوعاتی معمولا کارهای ضعیفی ارائه می دهند ولی اگر کمیک های شما را مرور کنیم به درک شما از زمان بندی، ترکیب بندی و سوژه به خوبی پی می بریم. آیا ترغیب نشده اید که داستانی را به شکل کمیک بوک یا گرافیک نوول ارائه دهید؟
واقعیت این است که من به تمام شاخه های طنز سرک کشیده ام. حتی در کوبا گاهی با یک موسسه بین المللی آموزش فیلم سازی همکاری کرده ام و این همکاری به من کمک کرده تا کمیک ها را به عنوان نوعی استوری بورد ببینم علاوه بر این پس از این همکاری من می توانم آثارم را از زاویه ای سینمایی هم ارزیابی کنم. همین اطلاع یافتن فنی از سینما باعث شد تا من ذهنم را درگیر کتاب های کمیک و انیمیشن هم بکنم، اما نهایتا احساس کردم که حوصله کافی برای انجام این کار را ندارم. من دوست دارم که حاصل و نتیجه کارم را خیلی سریع پس از خلق ببینم.
از هنرمندان مورد علاقه تان بگویید و اینکه چگونه بر کار شما تاثیر گذاشته اند؟
در طول شکل گیری رشد ما به عنوان یک آرتیست بسیاری از هنرمندان دیگر خواه آگاهانه یا ناآگاهانه در پروسه شکل گیری ما تاثیر می گذارند و مجموع این تاثیرگذاری هاست که نهایتا کار ما را واجد شکل و شمایلی خاص می کند.
هنرمندان بسیاری بوده اند که به آنها علاقه داشته ام. نه تنها آثار این هنرمندان بلکه اندیشه و گفتار آنها هم در شکل گیری هنر و شخصیت هنری من تاثیر فراوانی داشته است: دیوید لوین، اشتاینبرگ، هنرمندان معاصر تری همچون رالف استدمن، کینو، کامبیز درمبخش، زلاتکوفسکی، کریست، ناین، کاردو، نارنخو و هلیو فلورس از مکزیک و پوسادا و خوان داوید از کوبا، والنات و بسیاری دیگر.
داستان پردازی در آثارتان از نقاط قوت کارنامه شما است. اگر ممکن است به طور مفصل بفرمایید که راه و روش شما در ساماندهی شخصیتها در تصویر به چه شکل است و چه راه حل هایی برای تصویرهایی که تعداد شخصیت ها بیشتر است در نظر می گیرند؟
همانطور که در سوالهای قبلی هم پاسخ دادم. من رفته رفته یاد گرفتم تا هر کدام از آثارم را درست همانطور ببینم که یک مدیر فیلمبرداری در یک پروژه سینمایی می بیند. یک مدیر فیلمبرداری همیشه برای اینکه حس و پیام خاصی را در یک تصویر منتقل کند و به یک ترکیب بندی مناسب دست پیدا کند، مجبور است تا عناصر غیرضروری را که می توان منجر به پرانده شدن تمرکز مخاطب کند، حذف کند. من همیشه تصور می کنم که باید تمام حجم و حسی را که در کلیت یک فیلم وجود دارد در یک فریم و قاب فشرده کنم و ارائه دهم.
شما در اکثر مواقع افکار و حرکات دیکتاتورها را موضوع کار خود قرار می دهید و از آنها انتقاد می کنید. تا به حال این نوع برخورد شما از طرف آنان پاسخ داده شده و برای شما مشکل درست کرده است؟
در همه جای دنیا سانسور و ممیزی وجود دارد و علاقه من این است که همیشه بدون دخالت این موارد کارم منتشر بشود. به همین خاطر است که در آثارم از نوشته و متن استفاده نمی کنم و به جای آن ترجیح می دهم تا از استعارات تصویری به عنوان ابزاری برای دور زدن ممیزی استفاده کنم. فکر می کنم تا امروز مشکل حادی در زمینه سانسور نداشته ام و فقط گاهی برخی از آثارم منتشر نمی شود.
من فکر می کنم ما نیاز به حد خاصی از محدودیت داریم اما در کنار این، یک کارتونیست باید بتواند بدون هیچ ترسی انتقاد و نگاه تیزبینش را به همه پدیده ها معطوف کند. من به شخصه هر گاه با خط قرمزها مواجه می شوم سعی می کنم به این حدود نزدیک شده و در حد توانم این مرزها را گسترش دهم، اما چیزی که هرگز قابل مذاکره نیست تفکرات و اعتقادات، ایدئولوژی ها و باورهای مذهبی انسان هاست. در کل فکر می کنم این همه ارائه خشمگینانه و خادم دستانه اظهارت تند و موهن، اعتبار هنرمندان را خدشه دار می کند و این اتفاقی است که بیشتر در فضاهای مجازی رخ می دهد.
رنگ یکی از اساسی ترین عناصر کار من است. من همیشه ترجیح میدهم که از متن و نوشته گریزان باشم و از رنگ برای انتقال پیام به خواننده استفاده کنم.
رنگ به من کمک می کند تا احساساتم را بیان کنم و با استفاده از آن معنای پنهان شده را یافتنی کنم. مهم اینجاست که بتوانیم رنگ را در حد متعادلی و بدون خراب کردن ماهیت آن استفاده کنیم.
بخشی از آثار شما تاکید اصلی بر روی فرم می باشد و در بخشی دیگر فرم ها می باشد و در بخشی دیگر فرم به همراه فضاسازی با پرداخت های زیاد انجام شده، دلیل تفاوت این دو بخش چیست؟
شمایل گرافیکی یک اثر به موضوع و پیامی که می خواهید منتقل کنید، ارتباط دارد. برخی موضوعات قوی و جدی هستند که نیازمند رسیدگی یکسان به شمایل گرافیکی قدرتمند و جزئیات دارند. برخی موضوعات مهم هم هستند که از شما یک برخورد ساده و هوشمندانه را طلب می کنند. انتخاب راهبرد گرافیکی من برای یک اثر هرگز تصادفی نیست. حقیقت این است که من گاهی یک اثر را بارها تکرار می کنم تا به مرحله انتشار برسد. گاهی حس می کنم ایده و اندیشه ای دارم که در اثر فعلی بخش عمده ای از عناصر ایده ام گم شده، اینجاست که تصمیم می گیرم آنقدر ایده تکرار کنم تا به نتیجه مطلوبی برسم.
همانطور که می دانید ایران کاریکاتوریست ها و کارتونیست های مطرحی را به دنیا معرفی کرده است. شناخت و تحلیل شما از کارتون و کاریکاتور ایران چیست؟
خوشبختانه من این شانس را داشته ام که با برخی از کارتونیست های بزرگ ایرانی دیدار داشته باشم و با برخی از آنها نیز دوست هستم. کارهای بسیاری از کارتونیست های ایرانی را هم در وب سایت ها و رقابت های بین المللی دنبال می کنم و باید بگویم که همواره از کیفیت کار آنها شگفت زده می شوم. واقعیت این است که تعداد زیادی هنرمند با کیفیت و دارای آثار فوق العاده از سرزمین شما دیده ام.
تهیه و تدوین مصاحبه: علی فروزنده/ سیامک پناهی
ترجمه و مکاتبه: مهرداد بهراد / امیر رضا پناهی
منبع:ماهنامه فرهنگی هنری زمان/شماره ۸۲/۲۵ اسفند۱۳۹۴