ایران کارتون:
در حاشیه آخرین نمایشگاه فخرالدین دوست محمد، کارتونیست خوب کرمانشاهی با عنوان "دنیای وارونه" مصاحبه ای با ایشان صورت گرفته که بخش هایی از آن را می خوانید:
ابتدا ضمن معرفی، پیرامون این نمایشگاه و اهدافش بگویید؟
نمایشگاه «دنیای وارونه ی من» با هدف معرفی و شناساندن هنر تاثیر گذار کارتون به عموم مخاطبین علاقمند و همچنین رشد درک بصری آن ها و در نهایت بیان آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی، رفتاری، تروریسم جهانی، نبود عدالت جهانی در دیدن فجایع و کشتار بشریت، فقرفکری، اعتیاد و ... که هرکدام تایید کننده وارونگی دنیای پیرامون می باشد. از زمانی که قابیل هابیل را کشت، دنیا وارونه شد و ارزش ها، بی ارزش شدند و آدم ها به خاطر فقر فکری، مصلحت ها، شهوت، قدرت، تعصبات و منافع شخصی و فردی شروع به قتل و غارت، کشتار بشری و تجاوز به جان، مال و ناموس کردند. دروغ، کینه توزی، نفرت، حسادت، حرص و طمع و بوالهوسی برای دستیابی به هر چه بیشتر، زمین و حیات بشری را هم به خطر انداخته است. هیچ چیز سر جایش نیست و اخلاق و منش انسانی روز به روز متزلزل تر می شود و دنیا وارونه تر می شود. کارتون بیان وارونگی و وارونه شدن این دنیاست. پس کارتون خود واقعیت است. دنیای پیرامون به شکل کاریکاتور گونه ای پیش می رود. با وارونه شدن دنیا، کارتون متولد شد و تا زمانی که این وارونگی ادامه دارد، کارتون نیز به حیات خودش ادامه خواهد داد.
از چه زمانی و چطور شد که به کشیدن کارتون روی آوردید؟
علاقه به نقاشی و هنر در سنین ابتدایی در وجودم بود. این علاقه در مقطع راهنمایی بیشتر شد و در مقطع دبیرستان به شکل کشیدن کارتون، کاراکتر و تا حدودی کاریکاتور (چهره). اما نه به شکل حرفه ای. برعکس همیشه از عدد ورقم، حساب و کتاب و ریاضیات بیزار بودم و ناتوان. با وجود این به علت نداشتن مشاور، در مقطع دبیرستان، ریاضیات را انتخاب کردم و به یاد دارم در درس جبر و آنالیز سال چهارم ریاضی، نیم گرفتم، آن هم با ضریب دو. به سختی دیپلم ریاضی گرفتم. با ورود به دانشگاه در سال 75 در رشته کارشناسی فرش دانشکده هنر و معماری دانشگاه کاشان، کارتون را در قالب همکاری با نشریات دانشجویی و شرکت در مسابقات ملی و بین المللی ادامه دادم. شاید علت روی آوردن بنده به این شاخه از هنر، قابلیت ها و ظرفیت های وجودی اش در بیان تاثیر گذار و قدرتمند موضوعات مختلف جهانی بود که این قابلیت و تاثیر گذاری شاید در سایر شاخه های هنری، کمتر یا محدود تر باشد.
در مورد موضوع و مفاهیم کارتون هایتان بگویید؟
از میان شاخه های کارتون، بنده به کارتون موضوعی علاقمندم. چون محدودیتی در بیان موضوعات متعدد و مختلف ندارد. اما مثلا در کاریکاتور (چهره) این محدودیت وجود دارد. در مورد برخورد با مسائل و موضوعات، با حفظ هنجارها و رعایت حرمت ها به ارزش ها و قوانین، کم و بیش به بیان آسیب ها و ناهنجاری های موجود در رفتار انسانی مثل حقوق شهروندی، بی عدالتی، فقر فکری، مباحث زیست محیطی، مباحث شهرنشینی و ... علاقمندم. خیلی سیاست را دوست ندارم و اگه موردی می بینید، بیشتر نگاه انسانی و اخلاقی به قضیه دارم.
سوژههایتان را چطور انتخاب میکنید و اجرای آن ها چقدر زمان می برد؟
معمولا هنرمندان کارتونیست، برای ایده یابی و پیدا کردن سوژه از منابع مختلف استفاده می کنند. اخبار و رسانه ها، اینترنت، وقایع و رویدادهای محیط پیرامون، اطلاعات و حافظه تصویری خود، فیلم، انیمیشن، داستان، ضرب المثل ها، شعر و... خلاصه کارتونیست ها نیاز مبرم به داده ها و اطلاعات و مطالعه مستمر دارند تا بتوانند برای حصول نتیجه بهتر و خلق ایده های ناب و بکر، شروع به ایده یابی کنند.
زمان اجرا هم بستگی به تکنیک کار دارد. مثلا این که سیاه وسفید باشد یا رنگی، دستی یا دیجیتال، ممکن است از یک ساعت تا نصف روز و حتی بیشتر هم طول بکشد.
از میان آثارتان کدام را بیشتر دوست دارید؟
چند کار هست که خیلی تاثیر گذار بوده. یکی مجسمه مادری هست که اطرافش از کودکان سر راهی و بی سرپرست که همه آرام و شاد هستند، پر شده. یا کاری هست در رابطه با ویرانه های جنگ عراق یا سوریه یا هر جایی که جنگ خانمانسوز و ویرانگر اتفاق افتاده، کودکی که کشته شده و توسط میله های فلزی دیواری از جنس سیمان یا بتن که فاقد درک و شعور انسانی است، مثل دو تا دست، بلند شده است و کودک را در معرض نمایش و قضاوت فرشته کور عدالت و دیدگان بشریت خاموش و غفلت زده قرار داده است.
در اثر دیگری کودک توسط سربازی کشته شده و خون فوران کرده، بعد در پایین کادر تعدادی مهندس و کارگر در حال آوردن دکل نفتی برای استخراج خون بچه هستند. این کار در واحد انیمیشن حوزه هنری با عنوان استخراج خون، تبدیل به انیمیشن شد. تعدادی از آثارم به همین شکل در قالب انیمیشن هم ساخته شده است.
در کاریکاتور (چهره)، بیشتر اغراق ظاهری برایتان مهم است یا نشان دادن شخصیت درون آن فرد؟
تخصصی در این زمینه ندارم ولی بر اساس اطلاعات نسبی که دارم فکر می کنم کاریکاتوریست تلاش می کند با نشان دادن و اغراق در ویژگی های ظاهری هر شخصی، به دنبال کشف وجوه شخصیتی و پیچیده ی درونی اش باشد.
نسبت به کلمهی«خط قرمز» چه احساسی دارید و آیا تا کنون اثری کشیده اید که برایتان دردسرساز شده باشد؟
خطوط قرمز را آدم ها بر اساس منافع، باورها، ارزش ها و سیاست های موجود در هر کشوری ایجاد می کنند و تجاوز یا عدول از آن دردسر ساز و تبعات جانی، مالی و حقوقی دارد. که در همه ی کشورها حتی کشورهای به اصطلاح توسعه یافته و پیشرفته هم وجود دارد، منتها ممکن است به شکل شبکه ی پیچیده و نامرئی در زیر تمام شعارها و رفتارهای آزادی بخش و دموکراسی، تنیده شده باشد. در جامعه ما هم روحانیت و ارزش های دینی و مبانی اعتقادی ما، جزء خطوط قرمز می باشد که باید احترام گذاشت. بنده تاکنون اثری خلق نکرده ام که مشکلی ایجاد کند. شخصا هم علاقه ای به مباحث سیاسی ندارم.
بهترین خاطره ای که از دنیای کارتون دارید چیست؟
بهترین خاطره، کسب جایزه ی ویژه از بیست و دومین مسابقه ی بین المللی کارتون ترکیه که به عنوان اولین جایزه جهانی، نقطه ی عطفی در زندگی هنری بنده بود و باعث شد جدی تر به قضیه نگاه کرده و مسیر حرفه ای را در این عرصه انتخاب کنم.
آدم های بد در کجای نگاهت قرار دارند؟
هیچ آدمی بد به دنیا نمی آید. کودکان مثل صفحه ی حساس فیلم می مانند که هر چی را ببینند با کیفیت بالا ثبت می کنند. آن ها چون بد می بینند، بد می شنوند، بد حس می کنند و بد تربیت می شوند، بد از آب در می آیند. پس آدم های بد محصول و بازتاب جریان تربیتی غلط و نادرست هستند. آدم های بد وجود دارند، اما نه در نگاه من، بلکه در واقعیت پیرامون. تا کنون سعی کرده ام هیچ آدمی را بد نبینم و درباره هیچ کس و هیچ چیز پیش داوری یا قضاوت بد نکنم.
اگه آدم ها را بد ببینم، نشان از وجود بدی و نقص در وجودم است که سعی دارم با تعبیر و قضاوت های غیر واقع بینانه و نادرست از دیگران، زخم ها و نقص های وجودی ام را بپوشانم. چون نقص و بدی در وجودم هست، دیگران را بد و ناقص می بینم. آن چه در آثارم دیده می شود، بیان رفتارهای غلط و نادرست افراد است، نه قضاوت درباره شخصیت افراد. بایستی رفتار و تفکر افراد را با شخصیت آن ها جدا نماییم.
آن چه در آثارم دیده می شود خندیدن و پوزخند به رفتارهای احمقانه ی آدم زرنگ هایی است که آگاه هستند و می دانند که دنیا و هر آن چه در آن است، ماندگار نیست ولی باز حریصانه و وقیحانه دروغ می گویند، حقوق دیگران را پایمال می کنند، دزدی می کنند و به حقوق ملت ها تجاوز می کنند. آدم زرنگ های نابغه ای که رشد و ترقی خود را در تباه کردن و نابودی فکر، اندیشه، جان و مال مردم می دانند و سوار بر شانه های نحیف و لاغر مردم، با افتخار از رشد و پیشرفت حرف می زنند و به دنیا فخر می فروشند. حالم از این زرنگ ها بهم می خورد!
ای کاش های شما چیست؟
کاش می فهمیدیم همه آن چه که فکر می کنیم، باور یا اعتقاد داریم، یک درصد آن چیزی هایی است که در دیگران وجود دارد. و به این باور می رسیدیم برای دریافت حقیقت، به همه آن چیزهای درستی که در دیگران وجود دارد هم نیاز داریم. باور می کردیم همه آن چه که سالیان سال درستش می پنداشتیم، غلط و یا نیاز به اصلاح و تجدید نظر دارد. کاش به این درک می رسیدیم که افکار و باورهای ما برابر با حقیقت محض نیست. بلکه جزء بسیار ناچیز، گزینش شده، سانسور شده و انتخاب شده از دنیای حقیقی است. اگر به این درک والا و انسانی برسیم، با مشکلات زندگی، خونسرد، صبورانه و آرام تر بر خورد می کنیم.
کاش کمی بزرگتر می شدیم، کمی بزرگتر فکر می کردیم و کمی از این زمین لعنتی فاصله می گرفتیم، آنجاست که به حقارت و بی ارزش بودن بسیاری از رفتارها و حرکات مان می خندیدیم.
حرف آخر؟
زیاد اهل گفتن نیستم. گفتنی ها را قبلا گفته اند. گفتنی اگر باشد، فقط با زبان و هنر کارتون نشان می دهم. زبانی که جهانی و همه فهم است. مولانا در مثنوی، مجموعه را با «بشنو» آغاز کرده است و تخلصش «خموش» است. بنده هم دوست دارم بیشتر سکوت کنم و ببینم. دنیا را و هر آن چه در آن است را بی قضاوت و بدون پیشداوری ببینم و مشاهده کنم. قلمرو سکوت راز خلقت است و خداوند در قلمرو سکوت، اسرار و رموز پنهانی جهانش را با انسان هایی که اهل سکوت هستند در میان می گذارد. کاش به کودکان مان یاد بدیم، به جای پرحرفی، دیدن را یاد بگیرند.
عذرخواهی می کنم اگر پاسخ سوال های طنز شما، جدی شد. شما انتظار پاسخ طنز داشتی، ولی باید بگم هنر کارتون شوخی نیست و کاملا جدی است.