1394 / 5 / 25معرفی سرگئی آراگونز با کارتون های بدون رنگ و لعابش
در دوره ای که رنگ و لعاب و ساخت و ساز، دنیای کارتونیست ها را تسخیر کرده و دیگر کمتر شاهد کارتون های خطی و سیاه و سفید هستیم، «سرجیو آراگونز» شخصیت طراحی خود را حفظ کرده و کماکان حرفهایش را با خطوطی ساده، به بهترین شکل بیان می کند. آراگونز وقتی در سال 1937 در «کاستلون» اسپانیا به دنیا آمد، این کشور شاهد جنگ داخلی بود. به همین دلیل خانواده اش مجبور به نقل مکان به کشور مکزیک شدند. وی در مکزیک به تحصیلات خود ادامه داد و در رشته معماری فارغ التحصیل شد. آراگونز از کودکی به طراحی و کارتون علاقه مند بود، تا جایی که همیشه در مدرسه و دانشگاه، طرح هایش باعث لذت همکلاسی ها و ناراحتی اساتید می شد! او آثارش را به هر جا که می توانست، از جمله نشریات مکزیک می فروخت. ولی درآمد دندان گیری نداشت! در سال 1962 در حالی که کاملا آس و پاس بود و فقط یک اسکناس 20 دلاری و تعدادی کاریکاتور به همراه داشت، راهی شهر نیویورک در آمریکا شد. در اوایل، کارش چندان مورد استقبال قرار نگرفت و امرار معاش نیز برایش سخت تر از قبل شده بود. این بود که تصمیم گرفت به کار خوانندگی در رستوران های روستای «گرینویچ» یا کارهای دیگری مثل اجرای نمایش پانتومیم که از «الکساندرو جودوروفسکی» آموخته بود بپردازد. او با فروش کارتون هایش به مجلات کوچک، توانست پس از مدتی به مجله «مد» راه پیدا کند. به گفته خودش، آثارش به قدری دیوانه وار بود که برای مجله ای چون «مد» که خود دیوانه خانه است مناسب بود! و از آنجا بود که زندگی او تغییر کرد. زیرا کارتون هایش باعث فروش بیشتر مجله «مد» و در نتیجه سفارش کار بیشتر و درآمد بیشتر شد.
در اکتبر سال 1963 و در دویست و دهمین شماره از مجله «مد» او توانست طراحی روی جلد را از انحصار هنرمندانی چون «مورت دراکر»، «نورمن مینگو»، «جیم دیویس» یا «جک ریکارد» درآورد و با اجرای طرحی، آلفرد نیومن را در حالیکه دستگاه چمن زنی به دست دارد و مشغول قلع و قمع کردن بارکد مجله است نشان دهد. فروش خوب این شماره از مجله، به دست اندرکاران «مد» نشان داد که علاقمندان به کاریکاتور، گرچه از طرحی های پررنگ و لعاب بیشتر خوششان می آید، اما با آثار ساده و بی شیله پیله ی آراگونز هم به خوبی آشنا هستند و از آن استقبال می کنند. باید بگویم سرجیو آراگونز به خوبی می تواند احساسات مختلفی را در کاریکاتورهایش به نمایش بگذارد و آن را به بیننده انتقال دهد. علاقمندی او به طنز و کاریکاتور باعث بروز استعدادهایی خاص برای خلق کارتون ها و ارتباط میان تخیل و تصاویر خلق شده اش می شود. کاریکاتورها و کمیک استریپ های آراگونز به شرح نیازی ندارد و هر کسی با هر زبانی به خوبی آنها را درک می کند. طراحی های او از سبک و سیاق ساده و خاصی پیروی می کند که تنها از عهده او بر می آید. او به چنان قدرتی در طراحی و خلق آثارش رسیده که حتی نیازی برای امضای آثارش نمی بیند. در واقع آثارش در میان هزاران طرح متمایز است و می توان گفت اثرش از امضایش شناخته شده تر می باشد! وی در ارائه آثار کمیک استریپ، تمامی عناصر جذابیت از قبیل: ترکیب بندی صحیح، سادگی، جابجایی، کنتراست و غافلگیری را می شناسد و به خوبی از این عناصر استفاده می کند و با اضافه کردن چاشنی طنز و خنده اثری بدیع را در معرض دید مخاطب قرار می دهد. در طرح شمار (1) آراگونز در فریم اول، شخصی را نشان می دهد که در یک باغ وحش پس از رسیدن به قفس شامپانزه توقع دیدن شرین کاری از این حیوان دارد. در ادامه وقتی با بی توجهی آن حیوان نجیب، بی حال و خونسرد مواجه می شود! سعی می کند جایش را با شامپانزه عوض کرده و با ادا و اطوار، شامپانزه را بخنداند. ولی کوچکترین عکس العملی جز تعجب شامپانزه نصیبش نمی شود. اما مرد دست از تلاش بر نمی دارد و اوج هنرنمایی خود را ارائه می کند. این جاست که شامپانزه دوستان خود را نیز صدا می کند تا در خندیدن به آن مرد، با او شریک شوند. تا آنجا که مرد، خجالت زده و ناامید از کنار قفس آنها می گذرد. در اینجا می بینیم که آراگونز در 6 فریم از درون قفس و در فریم آخر از بیرون قفس ما را به تماشای داستان خود دعوت می کند و از عنصر جابجایی در نقش انسان و شامپانزه به خوبی استفاده می کند. در تصویر شماره (2) آراگونز با هاشورهایی ساده و استفاده از لکه های سیاه، به خوبی فضایی را به تصویر می کشد که در آن، اتاق مسافر هتلی از بد حادثه در کنار تابلوی رقص نور آن هتل قرار دارد. آراگونز در 4 فریم اولی با استفاده از عناصر ذکر شده به خوبی تعجب و عصبانیت مسافر هتل را به دلیل کم و زیاد شدن ناگهانی نور و سلب آسایش از او نشان می دهد. به نظرتان مسافر هتل برای یک خواب راحت چه می کند؟ بله درست حدس زدید! او تمام لامپ ها را باز می کند تا بتواند شب را در آرامش و تاریکی سپری کند!
در تصویرهای شماره (3 و 4) آراگونز طنازی خود را به رخ بیننده می کشد. آنجایی که سارقی با لباس پاپانوئل و به زور اسلحه، هدایای یک شهروند را سرقت می کند و وقتی مالباخته به پلیس شکایت می کند، از او برای چهره نگاری دعوت می شود. اما او چیزی نمی بیند جز 5 سارق با لباس های متحد الشکل پاپانوئل. به قیافه مضحک و متعجب این شهروند نگاه کنید!
یا آنجا که یک زندانی نقشه فرار خود با بالگرد را با دوستانش در خارج از زندان از طریق تلفن مرور می کند و وقتی نیمه های شب، در حالیکه خود را سراسیمه به محوطه زندان می رساند تا از طریق نردبان آویزان از بالگرد خود را به داخل کابین برساند، با خیل عظیمی از زندانیان مواجه می شود که آنها نیز از نردبان آویزان اند. تا جایی که بالگرد به خاطر سنگین شدن نمی تواند ارتفاع بگیرد. چهره این زندانی عصبانی و متعجب نیز بسیار دیدنی است!
و در نهایت در تصویر (5) آراگونز سعی دارد در 5 فریم مردی را نشان دهد که پس از ناامیدی از آرزوها و فقر، قصد خودکشی با طناب دار را دارد و در آخر زیر آوار آرزوهای بر باد رفته اش مدفون می شود! او می خواهد به مخاطب خود بگوید، اگر آرزوهایمان ما را نکشد، حتما روزی آنها را به گور خواهیم برد! چیزی که وی در زندگی خود، خلاف آن را ثابت کرده است!
با نگاهی دقیق تر به آثار آراگونز می بینیم که او در اکثر آنها از زاویه دید رو به رو و مستقیم استفاده می کند که این به سادگی آثارش و فهم سریعتر آنها کمک می کند. همچنین وی از عنصر غافلگیری در آثارش بسیار زیرکانه استفاده می کند و همیشه باعث تعجب و خنده مخاطب می شود. از مزایای دیگر طراحی خطی آراگونز این است که آثارش در هر اندازه ای قابل رویت و فهم می باشد. تا جایی که سالیان سال است مجله «مد» چاپ آثار آراگونز را در اندازه های بسیار ریز در صفحات داخلی خود دنبال می کند. او به خوبی توانسته با نوع طراحی خاص خود به گونه ای عمل کند که حتی در اندازه های میکروسکوپی هم آثارش از زیبایی و ملاحت طنز برخوردار باشد. تا جایی که با این روش ساده اجرای او، هیچ مشکلی برای دیدن و درک آثارش برای علاقمندان به وجود نمی آورد. پس گزافه نیست اگر آراگونز را به عنوان خوش دست ترین کاریکاتوریست جهان معرفی کنیم!
عباس قاضی زاهدی
در دوره ای که رنگ و لعاب و ساخت و ساز، دنیای کارتونیست ها را تسخیر کرده و دیگر کمتر شاهد کارتون های خطی و ...