گرچه بحثی را که برگزیده ایم، ممکن است کمی عجیب به نظر آید، ولی شنیدن و به کار بستن آن بی شک می تواند اولا به برخی از اساسی ترین سئوالاتی که هر هنرمندی، بخصوص هنرمندان کاریکاتوریست، با آن روبرویند، پاسخ دهد و ثانیا دست کم بعضی از ریزه کاریهای یک ارتباط درست را برای آنها روشن کند.
هر هنری رسالت خاصی را در ارتباط با انسان بر عهده دارد. دسته از آنها، همانند موسیقی و نقاشی تلاش می کنند و بر احساسات درونی آنها تاثیر گذارند. و برخی دیگر نیز می کوشند با نفوذ به احساسات علاقمندانشان به القا یک تفکر و اندیشه اقدام کنند. کاریکاتور، همانند گرافیک، از این گونه هنرهاست. یک نقاش می تواند در آتلیه خود بنشیند و نقاشی کند. او قادر است شخصی ترین آثاررا به یاری خط و رنگ و بافت بیافریند. ممکن است برای چنین نقاشی اساسا مسئله ای به عنوان بیننده مطرح نباشد و او تنها بر بروز احساسات شخصی خود تکیه کند. اما برای یک هنرمند گرافیست یا کاریکاتوریست مسئله ارتباط با مخاطبان یک مسئله جدی است. اگر نقاش با ترکیب بندی عناصر و به کارگیری رنگها بر احساس افراد تاثیر می گذارد، یک کاریکاتوریست باید این گونه عناصر زیباشناسانه را در خدمت القاء یک اندیشه به کار گیرد.
از این روست که مسئله ارتباط با مخاطبان و انتقال اندیشه همواره یک مشغولیت ذهنی برای هنرمند کاریکاتوریست است. او در یک نظام ارتباطی (شامل سه عنصر منبع، پیام و مقصد) در واقع به عنوان یک منبع تولید اطلاعات عمل می کند که پیام و اندیشه اش را در قالب خلق یک اثر پیش روی بیننده که مقصد نهایی اثر محسوب می شود، قرار می دهد.
بنابراین، هنگامی که سخن از بهترین صورت انتقال پیام می شود، او باید به همه ترفندهایی که منجر به تحکیم این نظام ارتباطی می شود، توجه کند.
برای منظور فوق، باید قبل از هر اقدامی هنرمند کاریکاتوریست، به عنوان منبع تولید پیام، به هر گونه خودباوری به ارزیابی اندیشه ها و توانمندیهایش پرداخته، همانند یک قاضی بی طرف آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهد. هنرمند باید مجموعه ای از پرسشهایی که می تواند به کمک آنها به کشف تواناییهایش نایل شود، را تهیه کند و صادقانه به تک تک آنها پاسخ دهد. از این رهگذر است که او ضمن شناخت تئوریهای کاربردی در نظام ارتباطی، به عنوان یک منتقد صادق می تواند تواناییهای خود را در خلق یک اثر هنری و تاثیرگذار محک بزند.
در این مبحث، ما مجموعه ای از این پرسشها را تهیه کرده ایم تا شما بتوانید با پاسخگویی به آنها خود را آزمایش کنید. البته شما خود نیز می توانید پرسشهای تازه ای را که در مجموعه سئوالات ارائه نشده، مطرح کنید و این آزمون را هر چه دقیقتر و موثرتر بسازید. بدیهی است که اگر برای برخی از سئوالات پاسخ قطعی نداشته باشید و یا در پاسخ دادن به برخی از آنها دچار تردید شوید. ولی به هر حال، به عنوان یک کاریکاتوریست می توانید با مراجعه به مجموعه ای از آثارتان پاسخ بسیاری از آنها را قطعا دریابید. مجموعه از این پرسشها در زیر آورده می شود:
چقدر به هنر کاریکاتور علاقمندید؟
خلاقیت و نوآوری برای شما به چه میزان اهمیت دارد؟
آیا تلاش کرده اید موضوعات را از زوایای مختلف بنگرید؟
تنوع موضوعات در آثارتان چگونه است؟
برای دیدن آثار دیگران چقدر همت گماشته اید؟
آیا مسائل و مشکلات جامعه برای شما اهمیت دارد؟
آیا تاکنون پیش آمده که موضوعات آثارتان را از درون حوادث روزمره بیابید؟
اگر برای نشریات طراحی می کنید، چقدر در جریان اخبار روزمره سیاسی و اجتماعی جامعه قرار می گیرید؟
میزان علاقه مندی شما به دیگر شاخه های هنری چقدر است؟
برای آثاری که خلق کرده اید تواناییهای اشیا و عناصر مختلف را کشف کنید؟
با دیدن یک قلم چه چیزهایی در ذهن شما تجسم می یابد؟
به عنوان یک کاریکاتوریست، چند اثر آفریده اید که موضوع آنها دستمایه آثار دیگران نبوده است؟
چقدر مطالعه دارید؟
قدرت تجسم ذهنی شما از اشیای مختلف چگونه است؟
یک بار دیگر آثارتان را به دقت مرور کنید و سپس به مجموعه پرسشهای زیر پاسخ دهید:
جایگاه عناصر بصری و زیباشناسانه در آثارتان چگونه است؟
اشیا و عناصر تشکیل دهنده آثارتان را چگونه طراحی می کنید؟ در واقع قدرت طراحی شما در تجسم بخشیدن به ذهنیاتتان تا چه اندازه است؟
نقش متقابل عناصر و اشیا را در آثارتان جهت القا مفاهیم چگونه ارزیابی می کنید؟
آیا در آثارتان وحدت موضوع وجود دارد؟
در به کارگیری عناصر آیا به سلسله مراتب آنها توجه دارید؟
آیا مخاطبان آثارتان در درک پیام شما معمولا دچار سردرگمی نمی شوند؟
آیا عناصر انتخابی شما می تواننند محل مناسبی برای القای پیام و اندیشه تان باشد؟
آیا تاکنون به اهمیت مکان در آثارتان توجه کرده اید؟ یعنی شخصیتهای شما در چه مکانهایی بیشتر ظاهر شده اند؟
چقدر به تکنیکهای خاص آثار کاریکاتوری مانند بالونهای گفتاری، اثرات حرکت و غیره آشنایید؟
آیا سعی کرده اید ابزارهای گوناگون طراحی را تجربه کنید؟
نقش زاویه دید در آثارتان چگونه است؟ آیا همیشه شخصیتهایتان را همانند صحنه تئاتر درون کادر قرار می دهید؟
آیا تاکنون تلاش کرده اید شخصیت خاصی را برای خود خلق کنید؟
نقش ریتم، تناسب، تقارن و شفافیت در آثارتان چگونه است؟
آشنایی شما با نمادهای تصویری چقدر است؟ به طور مثال، از چه نمادی برای نابینایان استفاده خواهید برد؟
اگر برای نشریات کاریکاتور می کشید؟ به چه میزان از مسائل چاپ و نشر آگاهی دارید؟
آیا هنگامی که به خلق اثری برای نشریات می پردازید، به اندازه های سطرها و پاراگرافها توجه می کنید؟
نقش رنگ در آثارتان چگونه است؟
آیا تاکنون به مقصد پیام خود یعنی مخاطبانتان فکر کرده اید؟
معمولا آثارتان را برای چه گروه سنی می آفرینید؟
آثار شما در چگونه نشریاتی به چاپ می رسد؟
مخاطبان این نشریات را چه گروهی از مردم و با چه میزانی از سواد تشکیل می دهند؟
در کاریکاتورهایتان چگونه به مسئله کنجکاوی مخاطبان توجه می کنید؟
آیا پیام شما با نیازها و علایق مخاطبینتان متناسب است؟
نقش خنده به عنوان یک عامل تاثیرگذار در آثارتان چگونه است؟
آیا آثارتان به چارچوبهای ادراکی و خصوصیات روانشناسانه انسان مطابقت دارد؟
برای خلق یک ایده بیشتر فکر می کنید یا معتقد به الهام هستید؟
جایگاه عناصر بومی ملی در آثارتان چگونه است؟
با چند بار اجرا به بهترین کارتان می رسید؟
آیا تاکنون مروری بر آثار گذشته تان داشته اید؟
مجموعه پرسشهای یاد شده از آن دست پرسشهایی است که هر منتقد معمولا هنگام رویارویی با یک اثر کاریکاتوری مطرح و پاسخشان را از درون آن جستجو می کند. در واقع شما با پاسخگویی به آنها می توانید هم منتقد خود باشید و هم با طرح آنها در مورد آثار دیگران کارهایشان را داوری کنید.