اثر حمید قالیجاری
سوژه در اثر یك هنرمندِ كارتونیست حتما با جهتگیری سیاسی و ایدئولوژیك همراه است. هنرمند كارتونیست ایرانی حتما خود را به حقیقتی متعهد میداند كه با زبان كاریكاتور بیان شده است. حقیقت مفهومی نیست كه تنها فیلسوفان مجاز به نزدیكشدن به آن باشند، بلكه گاهی هنرمندان فهم دلنشینتری از حقیقت به ما میچشانند. واقعیت این است كه حقیقت هنگامی كه ملبّس به هنر میشود دلنشینتر است. به تعبیر ساموئل بكت اگر هنر نبود حقیقت ما را میكُشت.
یكی از مفاهیمی كه طی ماههای اخیر به تواتر شنیده میشود و در مورد آن گفتارها و نوشتارهای مختلفی به چشم میخورد، مفهوم «نفوذ» و خاصه «نفوذ فرهنگی» است. رهبر معظم انقلاب بهویژه در دوران پسابرجام كه اهمیت این موضوع بیشتر شده در سخنرانیهای مختلف، به همه مسئولان كشور نسبت به افزایش هشیاری بیشتر در برابر نفوذهای فرهنگی دشمن زنهار دادهاند. در باب اینكه نفوذ فرهنگی در كلام رهبری چه معنایی دارد، ابعاد نفوذ فرهنگی چیست، زمینههای نفوذ یا راهكارهای مقابله با نفوذ فرهنگی چیست؟ مكرر گفتهاند و خواندهایم و شنیدهایم. آنچه كه من مایلم در این یادداشت كوتاه به آن اشاره كنم نسبتی است كه «هنر كاریكاتور» با مفهومی به نام «نفوذ» میتواند برقرار سازد.
كاریكاتور هنر بزرگنمایی است، هنر دیدن زوایایی از سوژه است كه عموم مردم یا آن را ندیده یا كمتر بدان توجه كردهاند، كاریكاتور هنر نیشزدن است بیآنكه خونی بریزد، هنر توجهدادن و تذكردادن است، هنر خندیدن به زشتیهاست، هنر رسواكردن آدمهایی است كه توّهم بزرگی برشان داشته است، هنر قدرتبخشیدن به سوژههایی است كه قدرت سیاسی با آن ها محافظهكارانه برخورد میكند. كاریكاتور، هنر اعتراض است، اعتراض به چیزهایی كه قرار بود باشند اما نیستند، اعتراض به چیزهایی كه قرار نبود باشند، اما هستند. اعتراض به چیزهایی كه نمیخواستیم اما بر ما تحمیل شد. كاریكاتور هنر فریاد است نه فحش، هنر رسواكردن است نه سیاهنمایی كردن، هنر گریاندن است نه خنداندن. هنرمند كارتونیست نمیتواند به سیاست بیاعتنا باشد. همچنانكه نمیتواند به حقیقت بیتوجه باشد؛ هنرمند میباید مخاطبش را به حقیقتی سوق میدهد. اگر مكاشفه حقیقت برای مخاطبِ هنرمندِ كارتونیست در مواجهه با اثر بهوقوع نپیوندد هرآینه گذاشتن نام هنر بر آن اثر، جفای بزرگ به ساحت هنر است.
جامعه ایران همواره در طول تاریخ در معرض توفندهترین آماج تهاجمات نظامی و فرهنگی بوده است. تهاجم فرهنگی و نفوذ فرهنگی موضوعات جدیدی برای انسانِ ایرانی نیستند. اما چهره نفوذ و استراتژیهای نفوذ در شرایط فعلی پیچیدهتر شده است. هنرمند كارتونیست امروز چگونه باید به موضوع نفوذ نگاه كند؟ برخوردی سطحی و مبتنی بر كیفیات زیباییشناسی محض؟ یا برخوردی انقلابی و از سر تعهد به حقیقتی كه امروز به محاق رفته و دچار پدیده كسوف شده است؟ رسالت هنرمند كارتونیست ور رفتن و پرداختن به سوژههایی خنثی نیست. به اعتقاد بنده، سوژه در اثر یك هنرمندِ كارتونیست حتما با جهتگیری سیاسی و ایدئولوژیك همراه است. هنرمند كارتونیست ایرانی حتما خود را به حقیقتی متعهد میداند كه با زبان كاریكاتور بیان شده است. حقیقت مفهومی نیست كه تنها فیلسوفان مجاز به نزدیكشدن به آن باشند، بلكه گاهی هنرمندان فهم دلنشینتری از حقیقت به ما میچشانند. واقعیت این است كه حقیقت هنگامی كه ملبّس به هنر میشود دلنشینتر است. به تعبیر ساموئل بكت اگر هنر نبود حقیقت ما را میكُشت.
سحر فتاح
اکبر تراب پور
بابک گودرزی