سمبل عبارت است از یک اصطلاح، یک نام، یا حتی یک تصویر که نماینده چیز مانوس دیگری باشد. سمبل علاوه بر معنای آشکار و معمول خود، معانی تلویحی ویژه ای داشته و انسان برای بیان برخی معانی نیاز به توسل به علائمی دارد.
این علائم می توانند او را در بیان آنچه در ذهن دارد، یاری دهد. بنابراین یک واژه یا یک شکل وقتی سمبلیک تلقی می شود که به چیزی بیش از معانی آشکار و مستقیم خود دلالت کند.
در میان انبوه سمبلهایی که در اختیار انسان قرار دارند، سمبلهای حیوانی جایگاه ویژه ای دارند. سمبلهای حیوانی از کهنسالترین ایام زندگی انسان مورد توجه بوده اند. باید گفت انسان ذاتا موجودی نشانه ساز است. او همواره سعی بر آن داشته است که از حالات و موقعیتهای خود و دیگران نشانه های متنوعی را تدارک ببیند تا در شرایط مورد نظرش از آنها برای ابزار نیات خود سود جوید.
توسل به سمبلهای حیوانی طولی به قدمت تاریخ انسان دارد. پوشیدن پوستین خرس در روزگاران کهن تنها برای جلویگری از نفوذ سرما نبود، بلکه انسان اولیه در واقع می خواست با چنین کاری، خود را از نظر قدرت به خرس نزدیک سازد و از این رهگذر مشابهتی ولو اندک با آن به دست آرد. استفاده از کلاه های شاخدار توسط واکینگها تنها برای زیبایی نبود. شاخ در نزد آنها مظهر توانایی و قدرتی فراتر از نیروی انسانی بود. اگر در نام بعضی از مردها دقت کنیم متوجه نکات ظریفی می شویم. نام امپراطور سابق حبشه هیله سلاسی است که به معنای شیر یهود است. حافظ اسد که نامی آشناست. از پدری به نام شیر به دنیا آمده است! در فارسی خودمان هم نامهایی مانند شیرزاد و شیرعلی از کلمات بسیار آشنا و ریشه دار است.
این سمبلها ناشی از احساس نیاز ما به قدرت و دور نگاه داشتن خود از مواضع ضعف است. بی شک توسل جستن به نمودهای قدرت می تواند ما را از نظر روحی، توانمند سازد.
سمبلهای حیوانی از طریق گوناگونی رشد و تکوین می یابند و توسط شیوه های بسیار متنوع دیگری در اذهان جایگزین می گردند. تربیت، آموزش، فرهنگ و فولکلور از جمله عواملی هستند که در اشاعه چنین مفاهیمی دخالت می ورزند و آن را به شکل تثبیت شده ای در می آورند.
کودکان از همان نخستین سالهای دبستان از مجموع توهیناتی که از برخی آموزگاران خود دریافت می دارند، چنین می آموزند که الاغ به معنای نادان است و گاو علاوه بر نادانی، تداعی کننده مفهوم تنبلی است. همین کودکان یکسال بعد، یعنی در کلاس دوم، از درس لاک پشت و خرگوش می آموزند که خرگوش موجودی سر به هوا، بازیگوش و تندرو است و لاک پشت موجودی کند و پر درنگ است. چنین کودکی اگر با کاریکاتوری مواجه شود که در آن اداره پست به لاک پشت تشبیه شده باشد، معنا و مفهوم آن را به راحتی در می یابد و کوچکترین درنگی در جذب مفهوم موجود به خود راه نمی دهد. کودکان همچنین در درس «دوستی خرس» می آموزند که مگس حشره ای مزاحم و سمج است. او از این رهگذر در می یابد که می تواند موجود مزاحم و سمج را به مگس تشبیه کند و از این طریق منظور خود را که همان سماجت باشد، به دیگران منتقل سازد.
پیش از ورود به بحث کاربرد سمبلهای حیوانی در کاریکاتور باید این نکته را یادآور شویم که سمبلهای حیوانی به طور کلی به دو دسته طبیعی و قراردادی تقسیم می شوند،در سمبلهای طبیعی مفهوم و نشانه ای که از حیوان خاصی به دست می آید در همان حیوان به صورت ذاتی موجود است. مانند قدرت در شیر، به همین دلیل است که اینگونه سمبلها در همه جای دنیا به شکل یکسان پذیرفته شده اند و کمتر تفاوتی با یکدیگر دارند. در سمبلهای قراردادی انسان به فراخور فرهنگ، آموزش و اعتقادات خود حالاتی را به حیوان نسبت می دهند که آن حیوان ذاتا فاقد آن حالت یا خصوصیت است. بسیاری از مردم جغد را شوم می دانند شاید حضور جغد در خرابه ها و صدای مرموز و وحشتناکش باعث شده باشد که او را نشانه شومی و نامبارکی بدانند. البته شومی جغد هیچ ربطی به خود جغد ندارد و این شومی زاییده ذهن ماست. به هر حال شومی جغد نشانه قراردادی است. در این زمینه از اشک تمساح نیز می شود یاد کرد که از مفاهیمی است که هیچ ربطی به تمساح ندارد. ما از میان انبوه سمبلهای حیوانی تعدادی از سمبلهای رایج را که در کاریکاتور کاربرد فراوانی دارند، در اختیار علاقمندان به ا ین رشته قرار می دهیم به این امید که بتوانند این را در جای مناسب به کار برند. این سمبلها عبارتند از:
خفاش: سمبل خون آشامی، بعضی اوقات قدرتهای استعمارگر را با این سمبل نشان می دهند.
خرگوش: سمبل سرعت، سر به هوایی و بازیگوشی
لاک پشت: سمبل کندی و تانی.
خوک: سمبل پلیدی، ناپاکی و لاقیدی.
سگ: سمبل خدمت و باوفایی، اغلب سیاستمداران وابسته به قدرتهای بزرگ را با این سمبل نشان می دهند.
راسو: سمبل بدجنسی و دنائت.
روباه: سمبل تزویر و فریب.
چهارپایان: سمبل بهره کشی.
الاغ: سمبل بهره کشی و نادانی.
گوسفند: سمبل سادگی و استثمار.
مار: سمبل هوشیاری و آسیب رسانی.
کبوتر: سمبل نجابت و پاکی.
میمون: نماد تقلید وارگی در عمل.
طوطی : نماد تقلیدوارگی در سخن.
بوقلمون: چندرنگی و چند گانگی.
عقاب: تسلط و درندگی.
جغد: ناکامی، اندوه، شومی و نامبارکی.
گاو: سمبل چموشی، تنبلی و نادانی.
گربه: نوع خانگی آن نشانه نازپرودگی و گونه وحشی و سیاه آن نشانه مرموزیت و شومی است.
سخن دیگر این است که حیوانات در مفاهیم غیررمزی خود تبدیل به نمادهای قراردادی می شوند. این نوع از قرارداد با نوع نخستینی که از آن یاد کردیم، متفاوت است در این نوع اخیر، خرس علامت یا نشانه اتحاد جماهیر شوروی (سابق)، فیل نشانه کشور هندوستان و گاو نشانه کشور اسپانیا می گردد. این سمبل ها پس از جا افتادن به عنوان یک رابط قوی عمل می کنند و تداعی موردنیاز انسان را به سادگی ایجاد می نمایند. بعضی از سمبلهای حیوانی تنها در محدوده جغرافیایی خاصی به کار می روند و نمی توان از آنها در جای دیگری استفاده کرد. به همین دلیل این سمبلها عمومیت ندارند و در صورت مطرح کردن کسی مفهوم آنها را در نمی یابد. این گونه سمبلها را می توان سمبلهای ناآشنا نام نهاد. در اسکاتلند، بز مظهر بدبویی و در انگلیس، خرچنگ نماد آدم پست است. همان گونه که گفته شد، این نمادها تنها محدود به یک منطقه خاصی اند و معمولا اجازه استفاده از آنها را در طرح های کاریکاتوری نداریم.