«چه Suift (سویف) باشد و چه Leantaud (لوتو)»، همه آدم های مردم گریز به افرادی که دوستان حیوانات هستند شهرت یافته اند. گربه ها، قناری ها، ماهی های قرمز، جزء علایق و دل مشغولی های آزار دهنده آنها محسوب می شوند. شاوال عاشق سگ ماده ای بود که «کاکا caca، صدایش می کرد، سگی که زشتی وصف نشدنی ای داشت، فربه و احمق بود و رنگش هم همرنگ سگ های دیگر حومه شهر، باعث تهوع همگان می شد، سگی که به زحمت در داخل خانه، تن لش اش را از این کاناپه به اون کاناپه می کشید. شاوال و همسرش (Annie آنی) کاکا را دوست داشتند و عشق آتشین و طعنه آمیز نثار او می کردند، آنها طوری به او عشق می ورزیدند که نظیر آن عشق را نمی توانستند نثار مردم هم عصرشان کنند.
چه کسی می تواند به رفتارهای حماقت بار مردم جامعه بیشترین تلخی و سوزناکی را ببخشد و روابط اجتماعی را همچون بازی ای کوته بینانه، به نمایش بکشد؟ شاوال با دیدی عمیق به این امر نایل آمده است.
در آثار شاوال، صخره های بتونی، میمون انسان نمای بی مویی را محاصره کرده اند که در کارهای احمقانه اش غرق شده و در پشت عینک گردش سنگر گرفته است. مردمی که در آثار شاوال دیده می شود، در رفتارهای احمقانه، کمی از انسان های درون جامعه پیشی گرفته است و تیر خلاصی و نابودی را به بشریت شلیک کرده است، همانطور که ما تیر خلاصی را به اسب شل و رنجور شلیک می کنیم. شخصیت مرد در آثار شاوال کسی است که افول شخصیتی در او موج می زند و فک بیرون آمده اش نماد این افول است.
اما با نگاهی دقیق تر به آثار شاوال متوجه می شویم که او به شکلی ابتدایی فراتر از این نگاه بدبینانه می رود. حیوانات در آثار او یافت می شوند و قطعا حیوانات را ما جزء گونه انسانی نمی دانیم. اما چیزی نمانده که انسان ها و حیوانات مثل هم بشوند. مثلا، سگ ها، به دقت به سگ ها نگاه کنید. گوش های آویزانشان و پوزه های احمقانه شان رو ببینید. آنها «انسان سگ نما» هستند. برای اثبات این گفته می توانیم بگوییم در یونان هم همچین موجودی وجود داشته است.
سگ انسان نما یا انسان سگ نما هر دو تا یکی هستند. چه جایزه نوبل ادبی در کار باشد و چه فیلسوفانی در صدد آن باشند که رفتارهای نسل بشر را بهبود بخشند. باز هم انسان رفتار احمقانه اش را نشان می دهد. شاوال می خواسته رفتارهای حیوان گونه ای که در جامعه وجود دارد را نشان بدهد، اما او تنها موفق می شود که خصوصیات انسانی را زیر سئوال ببرد. و باید گفت وای به حال نسل انسان! به آثار شاوال دقت کنید او در فیلم کوتاه «پرندگان احمق هستند» یا در فیلم «سگ های تپل» تلاش می کند کمی مهربانی و رفتار خوش به سگ هایی که دنبال سوپ می گردند، ببخشد. اما او در برابر مدیران اجرایی قرار گفت که در افتخاراتشان غرق شده بودند و یا با مسئولینی روبرو شد که همواره از او متنفر بودند. شاوال، با چشمان گردی که در آنها شعله های متبسمی موج می زند. بشریت را نشانه گرفته بود، شعله های متبسمی که بیانگر شادمانی و نشاطش می بود. اما در پشت این چهره دلقک گونه اش تمام غم عالم مخفی شده بود، غم و غصه ای که او را هلاک کرد و از پای درآورد.