پائولو دالپونه (Paolo Dalponte) در۱۹۵۷ میلادی در شهر ترنتو در شمال ایتالیا به دنیا آمده است. در ۱۹۷۴، از دانشگاه هنر در رشته نقاشی و تاریخ هنر فارغ التحصیل شده و در حال حاضر به تدریس تاریخ هنرهای تجسمی مشغول است. او همچنین از اعضای فعال انجمن طنزنگاران «آندرومدا» است.
در دنیای پر تب و تاب معاصر که فن آوری چیزی نمانده تا بند کفش و بند تنبان ما را هم به فیبر نوری تبدیل کند و در آستانه قرنی که ربات های تازه متولد شده با چانه هایی سرد فلزی درس اخلاق می دهند و از عشق و دلدادگی به رایانه ها سخن می گویند، ابزار کار پائولو دالپونته همان مداد ساده گرافیکی است، به همان صورتی که در صد سال قبل ساخته می شد، به اضافه کاغذ معمولی که هنوز در کوره دهات ایتالیا تولید می گردد.
در دنیای خاکستری پائولو، رنگ ها نقشی ندارند، مگر در موارد نادری که رنگ نقشی موثر در خدمت محتوا و بیان قوی تر داشته باشد. او با ظرافت تمام با مداد معمولی آثار زیبایش را در مرز میان واقع گرایی و فراواقع گرایی ترسیم می کند. در لابلای سایه روشن های ماهرانه و حرفه ای آثارش، صمیمیت سیالی موج می زند. تابلوهای کوچک او همانند روحیه عرفانی و انسان دوستانه اش نرم و لطیف است و خشونت، تندی و تیرگی «گروتسکی» در میان آن ها جایی ندارد.
البته در مواردی به بدویت مدرن و بربریت رایج در سیمای جماعت بشر به ظاهر متمدن و در دوران معاصر اشاره می کند. اما پرداخت اثر و ساخت و ساز آن همچنان مبنتی بر لطافت و ظرافت سبک خاص ایشان است.
اغلب آثار پائولودالپونته به زعم نگارنده، شباهت غریبی به برون مایه فیلم های کمدی صامت باسترکیتون دارد. در این طرح ها، از اغراق های متداول در چهره و اندام سنگی و بدون احساسات غلیظ و یا رقیق اجرا شده اند.
اگر به گذشته برگردیم در واپسین سال های قرن ۱۵ میلادی، نقاش اسطوره ای ایتالیا، لئوناردو دوینچی (۱۵۱۹-۱۴۵۲)، ناگهان طرح هایی را روی کاغذ رسم کرده که با تعریف امروزین ما از کاریکاتور چهره تطبیق می کند. کلمه ایتالیایی «کاریکاره» به معنی اغراق کردن، به تدریج و در گذر زمان به کاریکاتور تبدیل می شود. اما پائولو به عمد با اغراق های رایج در چهره و اندام بیگانه است. او با روش های ویژه ای به طنز موقعیت دست می یابد. گاه در آثارش یک نقاش و تصویرساز طبیعت گراست که از درون با خنده های نهفته ای با طعم گس شکفته می شود.
او با رندی و زیرکی خاصی قادر است اقیانوس متلاطمی را در وان حمام خانه بازسازی کند که در آن میان، رزم ناوها و کشتی های بزرگ جنگی در رفت و آمدند.
در نگاه پائولو، دنیای کوچک ما مثل ماهی معصومی است که جنگ افروزان با قلاب های آغشته به زهر موشک های اتمی، موجودیت اش را تهدید می کنند.
با مروری بر آثار پائولو، از یک سو نگرانی عمیق و اضطراب فزاینده او را از آلودگی و تخریب محیط زیست و از سوی دیگر، خودباختگی و از خود بیگانگی (الیناسیون) انسان معاصر را در مواجهه با ماشینیسم و رسانه های یک سویه به جهان مشاهده می کنیم.
او قادر است به هر شیئی کوچک و حتی پیش پا افتاده ای هویتی نو و یا انسانی ببخشد. در یکی از آثارش استحاله یا مسخ شگفت انگیز به زوج پیر را نشان می دهد که روی مبلی در مقابل تلویزیون به تدریج به دمپایی روفرشی تبدیل شده اند! در یک کلام، کاریکاتورهای ویژه او شعر بصری نابی است که به هایکو پهلو می زند.